شعريست در دلم
شعري كه لفظ نيست
هوس نيست
ناله نيست
شعري كه آتش است
شعري كه مي گدازد و مي سوزدم مدام
شعري كه كينه است و خروش است و انتقام
شعري كه آشنا ننمايد به هيچ گوش
شعري كه بستگي نپذيرد به هيچ نام
شعريست در دلم
شعري كه دوست دارم و نتوانمش سرود
مي خواهمش سرود و نمي خواهمش سرود
شعري كه چون نگاه نگنجد به قالبي
شعري كه چون سكوت فرو مانده بر لبي
شعري كه شوق زندگي و ، بيم مردن است
شعري كه نعره لست و نهيب است و شيون است
شعري كه چون غرور بلند است و سركش است
شعري كه آتش است
شعريست در دلم
شعري كه دوست دارم و نتوانمش سرود
شعري از آنچه هست
از آنچه بود
شعري كه لفظ نيست
هوس نيست
ناله نيست
شعري كه آتش است
شعري كه مي گدازد و مي سوزدم مدام
شعري كه كينه است و خروش است و انتقام
شعري كه آشنا ننمايد به هيچ گوش
شعري كه بستگي نپذيرد به هيچ نام
شعريست در دلم
شعري كه دوست دارم و نتوانمش سرود
مي خواهمش سرود و نمي خواهمش سرود
شعري كه چون نگاه نگنجد به قالبي
شعري كه چون سكوت فرو مانده بر لبي
شعري كه شوق زندگي و ، بيم مردن است
شعري كه نعره لست و نهيب است و شيون است
شعري كه چون غرور بلند است و سركش است
شعري كه آتش است
شعريست در دلم
شعري كه دوست دارم و نتوانمش سرود
شعري از آنچه هست
از آنچه بود
کاوه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر