۱۳۸۶ مرداد ۱۷, چهارشنبه

من و تو


مي دوني، من و تو يه چيزهايي داريم که مشترک هستن. بايد مواظبشون باشيم و دوستشون داشته باشيم. اينجوري ما يه خودمون کمک مي کنيم و خودمونو موندگار نگه مي داريم

اينقدر قيچي دستتون نگيريد و فکر کنيد هنر مي کنيد، فقط تو فکر بريدن نباشيد


کاوه

شعريست در دلم-نادر نادرپور

شعريست در دلم
شعري كه لفظ نيست
هوس نيست
ناله نيست

شعري كه آتش است
شعري كه مي گدازد و مي سوزدم مدام
شعري كه كينه است و خروش است و انتقام
شعري كه آشنا ننمايد به هيچ گوش
شعري كه بستگي نپذيرد به هيچ نام
شعريست در دلم
شعري كه دوست دارم و نتوانمش سرود
مي خواهمش سرود و نمي خواهمش سرود
شعري كه چون نگاه نگنجد به قالبي
شعري كه چون سكوت فرو مانده بر لبي
شعري كه شوق زندگي و ، بيم مردن است
شعري كه نعره لست و نهيب است و شيون است
شعري كه چون غرور بلند است و سركش است
شعري كه آتش است
شعريست در دلم
شعري كه دوست دارم و نتوانمش سرود
شعري از آنچه هست
از آنچه بود
کاوه

۱۳۸۶ مرداد ۱۶, سه‌شنبه

۱۳۸۶ مرداد ۱۵, دوشنبه

چهارشنبه سوري

شب چهارشنبه سوري بود
همه مي رقصيدند، همه مي سوزاندندجغد شوم پير را
آتشکده خانه ما زبان درازي مي کرد
در فضايي تاريک همه را مي ديدم
چشم اتش همه را خوب تماشا مي کرد
شب و شعله پيش هم خوابيدند
کرکس کوچه ما بيقراري مي کرد
ناگهان به کوچه تو سرزدم
هيچکس نبود، هيچکس نمي رقصيد
دسته دسته گل مخملي و ياس در آتش بود
پدرم گفت:دزد گلخانه ما پيدا شد
سعيد

سلام

قرار بود اين شروع به دست ميلاد باشه. ديروز هم باهم قرار گذاشتيم که چيزي بنويسه که علاوه بر پرده برداري از اين پنجره چيستي و چرايي ما رو هم بازگو کنه ولي شوربختانه از اونجايي که مشکلات و دغدغه هايي که بخشي از عوامل انگيزشي براي ما در انجام اين کار بودند، هميشه هستند و تمامي ندارند، ديروز هم برنامه طوري شد که اين وظيفه رو من خودم به انجام برسونم و شروع کنم. فقط در باب مشکلات ديروز به گفتن اين بسنده مي کنم که: تشکيلاتي سنگ حقوق مؤلف رو به سينه ميزنه که خودش هزار تا فيلم رو با آرايش به چهار تا نقد و بررسي و تفسير به اسم برنامه نمايش ميده و دور تصوير تلوزيوني بيست تا آرم و لوگو ميچينه تا بيننده هويت دزد زده رو شناسايي نکنن
بگذريم . . . ما براي شما خواهيم نوشت و سعيد هم ياريمان خواهد کرد و دوستان ديگري هم هستند که علاقمندي خودشونو نشون دادن
هنر و جامعه و تاثيرات متقابل آنها بر هم از مشغوليات فکري ما بوده که از اين پنجره به اونا خواهيم پرداخت، نيم نگاهي به مشکلات اجتماعي خواهيم داشت. تلاش براي گرامي داشتن زبان مادريمان براي ما لذت بخش است و فرياد خواهيم زد که پارسي را ز تو گر بستانند داغ افتد به دلت چون لاله با توجه به فعاليتهاي ديگر خودم و علايق بچه ها توانايي پرداختن به تاريخ و ميراث در خطرهم وجود دارد. تا چه پيش آيد.
صحبتها ، نظرها و انتقادات شما را پذيرا هستيم، بدونيد ما اعتقاد نداريم که بي عيب هستيم و درست ترين از جانب ما گفته ميشه، ما در کنار اهدافي که گفته شد باهم بودن رو تمرين مي کنيم به نام خدا، ‌به نام شما

کاوه

۱۳۸۶ مرداد ۱۳, شنبه