۱۳۸۶ آذر ۲۶, دوشنبه

زن

توانا بود هر که آقا بود
مذکر هميشه توانا بود
خدا سهم زن را چنان بخش کرد
که زن، با خدا نيم دانا بود
همه سهم يک زن ز لطف خدا
همين که به هر فصل زايا بود
و پايان او صيغه يا حبس رخ
هر آن زن که يک ذره زيبا بود
از اين پس نويسم به تخته سياه
هر آنکس قوي است کارا بود
طراوت شده آرزوي محال
به شهري که ريشو فريبا بود
تمام زمينهاي دانشکده
خراب از براي مصلا بود
چنانم که من از همه روزگار
ببرم چو در خانه سرما بود
کاوه مرادي

هیچ نظری موجود نیست: