۱۳۸۷ آبان ۲۴, جمعه

غصه های دنباله دار

می خوام امشب باز دوباره زیر بارون ستاره
بگم از غربت و دوری، بگم از درد هزاره

بگم از زخمه ی داس و بگم از ناله ی گندم
از عطش های کویری، از شکستن سر خم

می خوام امشب باز دوباره بگم از دستای پاره
از ترنج قرمزی که نرسیده سر داره

بگم از تبسم تیغ، بگم از گریه ی لبخند
از هجوم عطر خون و رقص دود و بوی اسپند

بگم از معلم خوب، بگم از باروت و از شط
بگم از شاگرد مردود، بگم از مشقای بد خط

بگم از آگهی روز، ثبت نام تور مکه
بگم از نوزاد نشئه، از صدای ظرف و سکه

بگم از سرمایه ی مرد، قلوه گاه پاره پاره
بگم از جهازی زن، یک بکارت دوباره

گفتم و گفتی و گفتند با کنایه، به اشاره
قصه ی دروازه و در تا ابد ادامه داره

میلاد

۱ نظر:

ناشناس گفت...

waghean nice boooooooooooooooooooood man ke kheyly lezat bordam