۱۳۸۸ تیر ۲۷, شنبه

چه شد؟

ناصحان حاصل حق خواهي آرام چه شد؟
چوب خورديم و نگفتيم، سرانجام چه شد؟
سينه پير و جوان در اثر تير شکافت
آخر قصه آن دختر ناکام چه شد
ناخدا در شب و طوفان ردي از راه نديد
گر ندا نيست چراغ مه در شام چه شد؟
هيبت صد زن و صد مرد به باتوم شکست
مزد جنگاوري حمله صدام چه شد؟
ناسزايي ز کسي حرمت مادر بشکست
کيفر مردم بدمايه و بدنام چه شد؟
جاهلي ملت خود را خس و خاشاک بخواند
پاسخ درخور اين شخصيت خام چه شد؟
روزگاريست که برباد شده نام بهان
در بيابان پر از ننگ مرا نام چه شد؟
تيغ و شلاق و دروغ و ستمي در زندان
رحمت و برکت و آن وعده اسلام چه شد؟
ما همه چون رمه و والي ما هست شبان
وقت کشتار شده، دنبه اين دام چه شد؟
پاي اميد شکسته ست و پيامي نرسيد
قاصدک هست کجا؟ کفتر اين بام چه شد؟
باز خسرو زده بر طبل خود انگاري و خشم
ارتش مهر بگو شوکت بهرام چه شد؟
اهرمن در صف ياران نفسي چند بريد
سرنوشت نفس همره و همگام چه شد؟
ديرساليست که نوشيدن ما خفتن ماست
مستي شهد اهورايي در جام چه شد؟
گرچه اين تيشه فرهاد به خون تلخ شده
ياد شيرين شکرپاره در کام چه شد؟
خفتگان سر بدر آورده و بيدار شدند
کار اين جنگ شب و شب زده فرجام چه شد؟

================== کاوه مرادي

هیچ نظری موجود نیست: