۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه

محرم


شده ست خانه کيخسرو آشيانه جغد             من خرابه نشين دلخوشم وطن دارم
محرم امسال هم آمد تا با کمک شريان عمر، جريان زندگي ايرانيمان را دوباره دگرگون ببينيم، امسال هم توانستيم تا شاهد برگزاري اين فستيوال بزرگ ايدئولوژيک باشيم، روال کار و زوال يار.
دوباره عادات ايرانيمان گل مي کند و اتوباني را براي توزيع شربت يا شايد در اين فصل سرد چاي داغ مي بنديم. بايد قبول کنيم در اين روزها ايجاد سر و صدايي شبيه شيون و ناله در هيچ جا و هيچ مکان نکوهيده نيست.
بالاتر از سياهي هم رنگي نيست، که اگر از دستمان بر بيايد چراغهاي راهنمايي را هم همينگونه مي خواهيم، با اجازه دين مستان فقط براي افزودن به ابعاد کارآيي آن از رنگ خاکستري هم بهره خواهيم برد، لوند نمي شود.
لعنت بر يزيد و سلام بر حسين، چه کسي آنها را مي شناسد و چه تصويري از آنها وجود دارد جز زورچپاني که نسل اندر نسل در گوشمان نه، که در پاچه مان رفته است.
بايد مواظب بود در حين رانندگي وجود يک خيابان يا يک ميدان به معني وجود مسيري براي عبور نيست، در اين ايام راه به معني مکاني براي بستن براي تکيه زدن و تکيه کردن به ديوار احساسات و برق نگاه مردم براي نزديک شدن به ناخداي گيتي است. در حقيقت فرهنگ لغات هم دستخوش تغيير مي شود "راه"، "بسته" معني ميشود.
                           محرم آمد و عيدم عزا شد                      ميون کربلا کفتر هوا شد
جوانان تنوع طلب صداي اوپ اوپ ديس ديس شان تبديل به نواهايي بي شباهت و بعضا با شباهت به همان حالت قبلي مي شود بالاخره تغيير و تکامل نبايد کارايي را زير سوال ببرد، ولي اين مهم نيست اين روزها، روزهاي نقالي داستان احقاق حق و بزرگنمايي آزادگيست، اگر دين نداري لااقل آزاده باش يا اينکه اگر آزاده نيستي لااقل دين داشته ياش هيچکدام فرقي نمي کند مهم اين است که سليقه دختران و پسران هم در اين ايام تغيير مي کند و پرداختن يکطرفه به جنس موجود در بازار باعث کسادي بازار نمي شود همه هلالي و حاج محمود و حاج منصور را دوست دارند، اينجا اينگونه مي شود با هم بود و از تيغ نگاه جان سالم بدر برد، حالا اين وسط، پرچم "اگر دين نداري لااقل دين داشته باش" هم دستمان داده باشند نه متوجه مي شويم و نه اگر هم بفهميم اهميتي دارد.
همه غذا مي پزند و همه آنهايي که هر روز سر سفره خودشان هم غذا داشته اند در صف غذا هستند. گويند خدايي وجود دارد که از سير کردن سيران خشنود مي شود البته بگذريم که در اين ميان ديده شدن از لاي نرده هاي خانه يا پرده هاي تکيه به عنوان توزيع کننده هم لذتي خاص دارد.
صداي گرفته و چهره خواب آلود براي توجيه حالت غم آلود،
                                                            سر سوزن اندوه و ته ريشي چند، به خدا غمگينم  
تخمه نمي خوريم، در قرن جديد اين کار نمونه اي شادي تلقي مي شود، ما که نديده ايم ولي حتما در خارج از اين مرزهاي سياه، آنجا که نر وماده -با صداي خودشان- به هم سلام مي کنند و به جهنم مي روند، هنگام لهو و لعب و در اوج شادي از دانه هاي روغني  مدد مي گيرند، مي شکنند و مغز مي خورند و دست مي افشانند.
اعجاز مي تراود از اين ايام وقتي زير باران سينه براي لب تشنگي مي زني، حتما پرودگار صلاح ديده بقيه فصلها هم شرمنده شوند همانطور که يکي صلاح بود بجنگد و يکي صلاح ديد دوستي کند.
ما ايرانيان جوابهايي داريم که عاشقانه و ماهرانه براي آنها صورت مسئله مي نويسيم.
کاوه
 
ظاهرا براي ما ايرانيان مرگ دامادمان بسيار پرداختني تر از تولد پدرمان است.

۵ نظر:

Alireza Akbari گفت...

آنها که گوشه اتاقشان
وسط خانه ماست
می‌دانند
به حقوقی که نداری
تجاوز نمی‌شود

ناشناس گفت...

http://www.farda1.blogfa.com

ناشناس گفت...

mer30 az inke be webloge man sar zadin
man ham baraye shoma arezooye movafaghiyat daram
pirooz o sarboland bashid

پیمان گفت...

خودشه، عالی بود دست شما درد نکنه

ناشناس گفت...

خلائق هر چه لایق