۱۳۸۹ آذر ۲۶, جمعه

تقصیر من بود


نه دیگه نمی تونم... طاقتم تموم شد...دیگه نمی تونم.... بایست اعتراف کنم.....

ببینید....چطور بگم؟ خواب مونده بودم ، مسیر دور بود ، پول آژانس هم نداشتم، خوب ....آره می دونم می دونم یک خورده تنبلی هم کردم....وای چی بگم؟ روم سیاه ...من ....آه خدا منو ببخشه ....من روزهای فرد ماشینم رو که پلاکش زوج بود آوردم بیرون. البته پلیس دو بار جریمه ام کرد و عین 26 تومنش رو هم دادم ولی بازهم نمی تونم توی چشم هیچ کدومتون نگاه کنم... آره بابا، آره آلودگی هوا تقصیر من بود. می دونم با هر روز تعطیلی یک و نیم میلیار دلار به مملکت ضرر وارد میشه . تعداد بیماران تنفسی تا ۶۰ درصد زیاد می شه .روم سیاه ... هیچی برای دفاع از خودم ندارم که بگم. خوب ...من بیشعور درک نکردم که الان به حزب الله لبنان کمک نقدی کردن مهم تر ازاینه که یک میلیون خودروی فرسوده رو از ترافیک شهری خارج کنن و یا خودری استاندارد تولید کنن. می فهمم ...شرمنده همتون هم هستم... می دونین ؟ اگر یک ندا یا سهرابی توی خیابون داد بزنه باید پول ملت رو خرج چماغدار ها بکنند که حالشون رو بگیره نه اینکه پارکینگ عمومی و مترو و فضای سبز ایجاد کنن. بعد از این که مردم فلسطین مشکلشون با اسرائیل حل شد قرار شده که یک فکری بکنن که دیگه از گازوئیل استفاده نشه . خودشون از سال 74 فکر همه چیز رو کردن ولی خوب به پولش احتیاج داشتن که کیک زرد درست کنند ... ولی باز من احمق ماشین پلاک زوجم رو روز فرد آوردم بیرون... تو رو خدا شما رو به این شب های عزیز ، به جان امام حسین قسم میدم من رو ببخشین. جوون بودم و جاهل... دعام کنین سر به راه بشم. شرمنده که این چند روز دود ماشین من بود که اذیتتون کرد. همش تقصیر من بود. آخی یخورده سبک شدم ....

۲ نظر:

Alireza Akbari گفت...

بال‌بال نزن
شهر مونو‌اکسید کربن
آسمان‌و زمین ندارد
.
.
.
با ماشین خودت برو
برو
و پشت سرت را هم
گاهی نگاه کن
تا هوس برگشتن نکنی

http://khejalat.blogspot.com/2010/11/blog-post.html

کاوه گفت...

جانا سخن از زبان ما میگویی